روز جمعه بود.
قرار بود برویم پارک نمی دونم کجا، نزدیک کرج.
قرار بود تنها باشیم. خودمان دو تایی...
از خانه که خارج شدیم دو نفر همراهمان بودن.
چی شده یک باره؟
قرار بود تنها باشیم. خودمان دو تایی ...
اینجا صفحه ای است پر از نوشته هایی برای گفتن، خواندن و در پس هر نوشته اتفاقی هست، خاطره ای، فکری و حسی. روزانه هامان با همین ها شکل میگیرند.