تکرار همیشگی

بعضی وقت ها،
فقط کافیه بدونی چه باید بکنی‬.
‫نیاز نیست مقدماتش فراهم باشه‬،
‫نیاز نیست پول داشت باشی،
یا نیرو داشته باشی.

‫فقط کافیه بدونی چی کار باید بکنی،

‫تا از سردرگمی در بیای.

روزها

بیشتر روزهای سال عادی هستند.
شروع میشن و تمام میشن …
بدون هیچ خاطره ماندگاری که شکل بگیره.
این روزها ارتباطی با مسیر زندگی ندارن.

امروز 58 امین روز 365 روز ساله.
روزها را ما می سازیم.

اتفاق ها

وقتی شرایط سخت میشه...
وقتی اتفاق های بد پشت سر هم قطار میشن ...
انگار اتفاقها خوب و بد با هم فرق می کنند.

اما اینطور نیست.

الان فقط اتفاق های بد را به خاطر میاریم.

دفعه بعدی که به گذشته نگاهی کردی
بهتر نگاه کنی,
اتفاقها خیلی شبیه هم اند.

خواب بد

گاهی که خواب بد می بینیم، یه حسی داره.
فرار میکنی و یه چیز بزرگ و سیاه دنبالت میکنه.
دلت می خواد وایسی، که بذاری اون چیز بزرگ و تاریک بهت برسه و خلاص بشی.

اتفاق بدی میخواد بیفته، نمیتونی تغییرش بدی.
ولی میتونی برگردی و اومدنش را ببینی.

میتونی صورت خواب بدت را ببینی.

اتفاق

بیشتر دعوایی که مردم باهم دارند
راجع به مسئله ساده ی است.
تو چیزی میخوای اون یکی داره و یا اون می ترسه که توی بخوایش.
و اون اول میاد سراغت.

مردم همیشه فکر میکنن اگر برنده بشن، دیگه تمومه.

بعد از اون همه چیز درست میشه.
ولی همه چیز تغییر میکنه.
و فردا چیزی که بخاطرش می جنگیدی، فقط یک خاطره است.

مثل هر چیز دیگه ایی که اتفاق می افته.

پرسش

نمیدونیم چی میشه، چی یاد می گیریم.

 


ولی چیزی که می دونیم اینه که زندگی،
همه ی زندگی،
درباره سوال پرسیدنه
نه دونستن جواب.


تلاش برای فهمیدن اینکه پشت تپه چیه ما رو به حرکت میندازه.
باید به سوال پرسیدن ادامه بدیم و بخوایم که بفهمیم
حتی وقتی که می دونیم که جوابی نمی گیریم.

باید به پرسیدن ادامه بدیم.

بهترین دروغ


آدما طوری حرف میزنن، انگار مهمترین چیز تو زندگی اینه که، همه چیز رو همیشه همون طور که هست باید دید. 

 


هر کاری که می کنیم, هر برنامه ایی که می ریزیم, مثل یه دروغه به زندگی خودمون.

چشامونو می بندیم و تظاهر می کنیم روزی نمیاد که لازم باشه، برنامه دیگه ای بریزیم.

امید بزرگترین دروغیه که وجود داره، و بهترینم هست.

یه جوری ادامه میدیم که انگار برنامه مون مهمترین  اهمیت را داره و گرنه اصلا ادامه نمی دادیم.


شاید نه، زندگی همینی است که میبینی و میشنوی.