فقط کافیه بدونی چه باید بکنی.
نیاز نیست مقدماتش فراهم باشه،
نیاز نیست پول داشت باشی،
یا نیرو داشته باشی.
فقط کافیه بدونی چی کار باید بکنی،
تا از سردرگمی در بیای.
اینجا صفحه ای است پر از نوشته هایی برای گفتن، خواندن و در پس هر نوشته اتفاقی هست، خاطره ای، فکری و حسی. روزانه هامان با همین ها شکل میگیرند.
بیشتر دعوایی که مردم باهم دارند
راجع به مسئله ساده ی است.
تو چیزی میخوای اون یکی داره و یا اون می ترسه که توی بخوایش.
و اون اول میاد سراغت.
مردم همیشه فکر میکنن اگر برنده بشن، دیگه تمومه.
بعد از اون همه چیز درست میشه.
ولی همه چیز تغییر میکنه.
و فردا چیزی که بخاطرش می جنگیدی، فقط یک خاطره است.
مثل هر چیز دیگه ایی که اتفاق می افته.
نمیدونیم چی میشه، چی یاد می گیریم.
ولی چیزی که می دونیم اینه که زندگی،
همه ی زندگی،
درباره سوال پرسیدنه
نه دونستن جواب.
تلاش برای فهمیدن اینکه پشت تپه چیه ما رو به حرکت میندازه.
باید به سوال پرسیدن ادامه بدیم و بخوایم که بفهمیم
حتی وقتی که می دونیم که جوابی نمی گیریم.
باید به پرسیدن ادامه بدیم.
آدما طوری حرف میزنن، انگار مهمترین چیز تو زندگی اینه که، همه چیز رو همیشه همون طور که هست باید دید.
هر کاری که می کنیم, هر برنامه ایی که می ریزیم, مثل یه دروغه به زندگی خودمون.
چشامونو می بندیم و تظاهر می کنیم روزی نمیاد که لازم باشه، برنامه دیگه ای بریزیم.
امید بزرگترین دروغیه که وجود داره، و بهترینم هست.
یه جوری ادامه میدیم که انگار برنامه مون مهمترین اهمیت را داره و گرنه اصلا ادامه نمی دادیم.