اینجا صفحه ای است پر از نوشته هایی برای گفتن، خواندن و در پس هر نوشته اتفاقی هست، خاطره ای، فکری و حسی. روزانه هامان با همین ها شکل میگیرند.
موریانه زندگی
اگر نخندی
اگر شاد نباشی
اگر لبخند نباشد
در این مبارزه نابرابر باخته ای.
وقتی فریاد نکشی باید بِکشی
یکی آن چنان خراب کاری کرد که باید داد می زدم و یک توبیخ نامه می نوشتم.
دیگری 45 دقیقه دیرکرد داشت و بعد از یک ساعت تازه به اولین کار روزانه اش رسیدگی کرد.
دیگری...
دیگری.. گوشت تلخ و بدکام ...
آه از راننده ماشین ...
آه از گرافیک ها ...
آه از ملک ...
آه از اشتباهات مکرر بی فکرانه ...
آه از آن و از این و آه آه ...
چه روزی شود فردا. همه این ها را فردا یکجا باید داد بزنم و بازخواست کنم.
جادو
جادوی زندگی.
همینی که می خوانی و لمسش می کنی جادو است.
جادوی زندگی.
اعتبار
ولی بی برنامه و بی تلاش از دست می دهیم.
چه زود معبرمان تنگ میشود.
چه زود بی رنگ میشود.
چه زود تلخ ...
از همبرگر بدتر
END؟
نواحی اشک
مرا به میهمانی معصومیتت
مرا به میهمانی چشمه های شور
مرا به میهمانی گدازه های عشق
مرا به آن طرف به این طرف
به هر طرف که اشک ها روند ... ببر.
درد سینه
ولی وقتی نمی توانی حفظش کنی
تکرار همیشگی
فقط کافیه بدونی چه باید بکنی.
نیاز نیست مقدماتش فراهم باشه،
نیاز نیست پول داشت باشی،
یا نیرو داشته باشی.
فقط کافیه بدونی چی کار باید بکنی،
تا از سردرگمی در بیای.
روزها
اتفاق ها
خواب بد
فرار میکنی و یه چیز بزرگ و سیاه دنبالت میکنه.
دلت می خواد وایسی، که بذاری اون چیز بزرگ و تاریک بهت برسه و خلاص بشی.
اتفاق بدی میخواد بیفته، نمیتونی تغییرش بدی.
ولی میتونی برگردی و اومدنش را ببینی.
میتونی صورت خواب بدت را ببینی.
اتفاق
بیشتر دعوایی که مردم باهم دارند
راجع به مسئله ساده ی است.
تو چیزی میخوای اون یکی داره و یا اون می ترسه که توی بخوایش.
و اون اول میاد سراغت.
مردم همیشه فکر میکنن اگر برنده بشن، دیگه تمومه.
بعد از اون همه چیز درست میشه.
ولی همه چیز تغییر میکنه.
و فردا چیزی که بخاطرش می جنگیدی، فقط یک خاطره است.
مثل هر چیز دیگه ایی که اتفاق می افته.
پرسش
نمیدونیم چی میشه، چی یاد می گیریم.
ولی چیزی که می دونیم اینه که زندگی،
همه ی زندگی،
درباره سوال پرسیدنه
نه دونستن جواب.
تلاش برای فهمیدن اینکه پشت تپه چیه ما رو به حرکت میندازه.
باید به سوال پرسیدن ادامه بدیم و بخوایم که بفهمیم
حتی وقتی که می دونیم که جوابی نمی گیریم.
باید به پرسیدن ادامه بدیم.
بهترین دروغ
آدما طوری حرف میزنن، انگار مهمترین چیز تو زندگی اینه که، همه چیز رو همیشه همون طور که هست باید دید.
هر کاری که می کنیم, هر برنامه ایی که می ریزیم, مثل یه دروغه به زندگی خودمون.
چشامونو می بندیم و تظاهر می کنیم روزی نمیاد که لازم باشه، برنامه دیگه ای بریزیم.
امید بزرگترین دروغیه که وجود داره، و بهترینم هست.
یه جوری ادامه میدیم که انگار برنامه مون مهمترین اهمیت را داره و گرنه اصلا ادامه نمی دادیم.