یک شب دیدمت

دیشب کافه بودم، باز تو را دیدم و دیگر حرفی برای گفتن نمانده بود. توانی برای خواندن و گفتن نبود.

حامد معماریان، صاحب کافه باران است. پسر آرامی است. لیستی از کتاب‌هایی که در کافه نیست را به او دادم. نبود یک دیوان لیلی و مجنون خیلی تابلو است در کافه باران، قرار شد یکی بخرد بیارد کافه. اگر سیگار کشیدنش را بگذاریم کنار، پسر خوبی است. همین که شلوغ کاری‌های ما را تحمل می‌کند و جیکش هم در نمی‌آید، مهر تایید را دریافت می‌کند. تا وقتی که دیگر تحمل‌مان نکند ...

دیشب که داش آکُل صادق هدایت را می‌خواندن، داش آکُل 40 ساله عاشق مرجان دختر جوانی شده بود. داش آکُل را می‌فهمیدم ولی ...
خواندن داستان و فکر کردن در حالت‌های انسانی آدم‌هایش خالی از لطف نیست.

۲ نظر:

  1. نه به اون که وقتی گفتم این حامد شبیه علیرضا شیرازیه علی ورداشت صاف به خودش گفت که بنده خدا گیج شد علیرضا شیرازی کیه. نه اینکه اینجا درباره جوون مردم صحبت میکنی و با یه عنوان: سیگار و یه چیز دیگه! جای خالی صد تا اتهام رو براش باز میکنی.
    همه چیز همه جا گفتن نداره پسرم

    پاسخحذف
  2. هادی فضل:
    سلام بابا بزرگ. خب شبیه علی شیرازی بلاگفا بود خب. من هم کاملا شفافش کردم که علی شیرازی کیه. خیلی هم خوشش اومد. گفت: پس آدم مهمیه!!!!!!!
    خدایش حامد کافه بارانی، پسر خوبیه.

    پاسخحذف