وقتی کسی را دوست داری، خیلی دوستش داری. ناراحتیاش، نگرانیاش، خستگیاش، تو را بهم میریزد. حتی لبخندش، راه رفتنش، نگاهش، دستانش، دنیایت را زیر و رو میکنند. تا حالا برایش اشک ریختهای؟ تا حالا از دیدنش لرزیدهای؟
چه میشود همانی که دوستش داشتی را میگذاری و از کنارش براحتی میگذری. روابط انسانی و احساسی اوج و فرود دارد؟ همیشه میتواند در اوج باشد؟ باید همیشه در اوج باشد؟
دیشب کسی برایم گفت، که تنها دوران خوش با هم بودن، دوران نامزدی و عقد است. خیلیها این را میگویند. تجربه دیگران میتواند مبنای قضاوت باشد؟ که بله دورانی برای احساساتت باید در نظر بگیری، بعد احساست بدون عمق گرفتن و تدوام شود؟!
واقعا نمیدانم، احساس و عاطفه را چهگونه میشود در نگاه میکانیکی و دیالیکتیکی گنجاند که بشود مثل ماشین، یک روزی خوب و سرحال کار کند و بعد دیگر فروکش کند. خنده دار است احساسات ماشینی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر