همیشه از اینکه افکارم را در وبلاگ بنویسم دوری کرده ام. به خاطر اینکه همیشه فکر می کردم گفتن افکار به مزله ی اعتقاد یا حتی ایمان به آن تفکر سنجیده می شود یا اینکه خواننده وبلاگ تصور می کند که تو همیشه این تصور را داری، اینجوری فکر می کنی و بعد فکر خودش و مرا بسط می دهد به هزاران نکته دیگر. و خدا میکند انتهایش کجاس.
اینکه گفتم به خودکشی فکر می کنم. بعضی گفتند می خواهی خودت را بکشی؟(ها؟) حالت برای چی بد است؟ (حال آدم باید بد باشد که خودکشی کند؟) خدا را فراموش کردی؟ اصلا می دونی چرا خلق شدی؟ گفت ایمان کو؟ اعتقادات را چه شکلی خوندی و یاد گرفتی که این حرفو می گی؟
صد قرآن به میان، همه استادهای ما هستند. اینگونه افکار میآیند و میروند، تنها برای بیان حالت روحیام اینجا مینویسم. نمی خواهم از خودم دفاع کنم و تفکری که از فشار روحی و زندگی بهم وارد شده را توجیح کنم. ولی از اینکه فاصله فکر تا ایمان و اعتقاد را اینقدر بهم نزدیک می دانید برایم جای تعجب دارد. تفکر و اندیشه هر روز و هر دقیقه در حال کار و محاسبه امور است ولی ایمان و اعتقاد انسان ها اغلب ثابت است این فکر و اندیشه است که مسائل را با آن چک می کند. هزاران نکته و مسئله جدید در زندگی ما هست که باید به آنها فکر کنیم هر روز اندیشه های جدید ما را تحت تاثیر خود می گذارند. نقش ایمان و اعتقاد که ماهیتی نسبتا متفاوت از هم دارند مثل سنگ ترازویی دقیق اندیشه ها رفتارها و افکار ما و اطرافمان را برای انجام شدن یا نشدن وشکل دادن به زندگی مان محک می زنند.
فاصله کم اندیشه و فکر با ایمان و اعتقاد نشان از دقیق بودن فرد و انطباق خوب ایمان و اعتقادش در زندگی فردی اوست. مطمئنا آمدن افکار مختلف در ذهن فرد نشانهی بیایمانی و یا نقص او نیست بلکه نشان از توانایی او برای سنجیدن و بررسی مسائل مختلف است. وقتی در رفتارت به دوگانگی رسیدگی و در صحنه عمل با ایمان و اعتقاداتت بر سر دو راهی رسیدی، اینجا اگر توانایی ادارهی اندیشه، فکر، ایمان و اعتقادات را نداشته باشی، با مشکل مواجه میشوی. باید برگردی به خانههای اول، به اندیشهات، به افکارت، به اعتقاداتت که ایمانت را ساختهاند.
پ.ن: کاش هیچ وقت به عقب برنگردیم و همگی پیشروی باشه، انسان است و هزاران خطا و گریزی از برگشت نیست.
گاهی فاصله احوالات انسانها از فاصله یزد تا ونیز هم بیشتر میشود!
صد قرآن به میان، همه استادهای ما هستند. اینگونه افکار میآیند و میروند، تنها برای بیان حالت روحیام اینجا مینویسم. نمی خواهم از خودم دفاع کنم و تفکری که از فشار روحی و زندگی بهم وارد شده را توجیح کنم. ولی از اینکه فاصله فکر تا ایمان و اعتقاد را اینقدر بهم نزدیک می دانید برایم جای تعجب دارد. تفکر و اندیشه هر روز و هر دقیقه در حال کار و محاسبه امور است ولی ایمان و اعتقاد انسان ها اغلب ثابت است این فکر و اندیشه است که مسائل را با آن چک می کند. هزاران نکته و مسئله جدید در زندگی ما هست که باید به آنها فکر کنیم هر روز اندیشه های جدید ما را تحت تاثیر خود می گذارند. نقش ایمان و اعتقاد که ماهیتی نسبتا متفاوت از هم دارند مثل سنگ ترازویی دقیق اندیشه ها رفتارها و افکار ما و اطرافمان را برای انجام شدن یا نشدن وشکل دادن به زندگی مان محک می زنند.
فاصله کم اندیشه و فکر با ایمان و اعتقاد نشان از دقیق بودن فرد و انطباق خوب ایمان و اعتقادش در زندگی فردی اوست. مطمئنا آمدن افکار مختلف در ذهن فرد نشانهی بیایمانی و یا نقص او نیست بلکه نشان از توانایی او برای سنجیدن و بررسی مسائل مختلف است. وقتی در رفتارت به دوگانگی رسیدگی و در صحنه عمل با ایمان و اعتقاداتت بر سر دو راهی رسیدی، اینجا اگر توانایی ادارهی اندیشه، فکر، ایمان و اعتقادات را نداشته باشی، با مشکل مواجه میشوی. باید برگردی به خانههای اول، به اندیشهات، به افکارت، به اعتقاداتت که ایمانت را ساختهاند.
پ.ن: کاش هیچ وقت به عقب برنگردیم و همگی پیشروی باشه، انسان است و هزاران خطا و گریزی از برگشت نیست.
گاهی فاصله احوالات انسانها از فاصله یزد تا ونیز هم بیشتر میشود!
دقيق...كلمه به كلمه ...
پاسخحذفباز كه از يزد ما مايه گذاشتيد...وا..مگه خودتون شهر نداريد:دي
پاسخحذفعارفانه،
پاسخحذفحوصله دقت خیلی کم شده، این دیگر تهماندهاش است.
نیلوفر،
پاسخحذفبهانه این مطلب کامنت شما بود.
من،
پاسخحذفاگر میخوای خصوصی بمونه، ایمیل یا آدرس وبلاگت را باید بنویسی.
داداش من
پاسخحذفميخوام ناشناس باشم! چرا زور ميگي! آخرش اينه كه كامنتم در حد لبخند يا... ميمونه!!
اما جداي از شوخي
اگه آدرس يا ميلي نميزارم، دلخور نشيد. دوستان مشترك بسياري داريم كه نميخوام شناخته شم.
موفق باشيد
هيچ چيز به اندازه ي خواندن جواب كامنت لذت بخش نيست :دي
پاسخحذفبعدم ميدونم ...تابلوتر از اين !:دي
يعني اگه آدرس بذارن تضمين ميشه كه خصوصي بمونه؟! عجب ..اين ديگر چه دموكراسي زور زوركي اي شده ها :دي
پاسخحذفخب شايد طرف ايميل نداره ..اصلا وبلاگ نداره ..دوست داره خصوصي هم بحرفه...عجببببببببب ! (داري غر زدن رو :دي )
حالا هر وقت موضوع واسه متن نوشتن كم آورديد بگيد من قدم رنجه بفرمايم بيام بهتون بهانه ي نوشتن بدم :دي
پاسخحذفتوانايي بالاست ديگه ..چه ميشه كرد :دي
مرسي نيلوفر عزيز!!!
پاسخحذف:D
من،
پاسخحذفگرامی، اگر امضا کنید، یا اطلاعاتتان را وارد کنید، میتوانم خصوصی بگذارم بماند.
نمیخواهم کسی جای دیگری کامنت بگذارد. این نکته از سر تجربه تلخی است که داشتهام.
نیلوفر،
پاسخحذفاگر کسی ایمیل نداشت، بلاگ هم نداشت، وایسا ببینم اصلا توی اینترنت چی کار میکنه.
نیلوفر،
پاسخحذفقدم رنجه شما باعث زحمتتان میشود، کافی است یک بار چشمم را ببندم، فکر کنم به نکاتی که بهم یاد دادید، هزاران مطلب میتوان نوشت.
من،
پاسخحذفنیلوفر را وکیل وصی خودتون قرار دادید، همتون هم طرفداریش را میکنید؟
ممنونم، همه دست به یکی کردن.
حامد کجایی که مظاهرت را کشتن. :ي
تجربهای در ننوشتن اطلاعات و البته امضا نکردن کامنت ها
پاسخحذفhttp://www.debsh.com/archives/2008/12/20/003209.html
ببين "من " عزيز اين آقاي مظاهر رحم نداره .. اگه منم كامنت خصوصي بزارم چون آدرس ايميل و وبلاگ نميزارم عمومي ميكنه ...:دي
پاسخحذفاخه مستر مظاهر اون رفته فحش داده اين "من " كه فقط لبخند ميزنه ..البته "من "جان اين :) كه خصوصي گذاشتن ندارد مگر اينكه جناب نويسنده محترم بدانند شما كي هستيدو اين نشانه ي سر زدن شما به اينجا باشه كه اگر بدانند و كامنت را عمومي كنند خباثتي بيش نيست :دي
*********
اينا هم گذاشتم كه جناب حامد آقا اگه ميخواد بياد كمك واقعا اتفاقي افتاده باشه و اومدنشون بيهوده نباشه :)))
بعدم شما چشم نداريد ببينيد يه آدم خيلي مثبته ..فقط وبلاگ ميخونه نه ايميل داره نه وبلاگ...فرض محال كه محال نيست :دي
پاسخحذف********
خيلي لطف داريد...من چه جوري زير بار اين همه تعريف و تمجيد سر راست كنم!!! :)
********
من وكيل وصي كسي شده ام كه نميشناسمش ...چقدر از خودگذشتگي..چقدر انسان دوستي ..واي ! :))
********
ببخشيد كه كامنت دونيتونو كردم تريبون آزاد..خب قبلا به راه باديه بود ..الان كه نيست من يك جايي بايد شيطنت كنم يا نه ؟! :دي
*********
خب حرفي هم واسه اين پستت قابل گفتن ندارم..نه كه نداشته باشم ها..نميتوان گفت ! پس بي زحمت پست جديد رو زود روانه كنيد تا بيشتر اينجا رو شلوغ نكرده ام :دي
********
شب يلدا ...شبي پر خاطره است براي تمام كساني كه خدايشان را شب ها بي حجاب در اغوش ميكشند شايد روزها كه خدا انها را در آغوش ميگيرد بفهمند !
من "من" هستم اين آقاي محمودي با اين گير دادناش مجبورم كرد عاقبت برم تو بلاگ اسپات هم خونه بسازم!
پاسخحذفدمت گرم نيلوفر عزيز خيلي وقت بود اينطوري نخنديده بودم!
منم كه هي ميگم عمومي نكن دقيقا همونيه كه شما گفتي!! والا شكلك حالا خيلي موردي براي عمومي و خصوصي بودن نداره!
جناب آقاي محمودي روي صحبت اين پيام با نيلوفر عزيز بود زحمت نباشه عموميش بفرماييد!:D
بله خب :دي
پاسخحذفخوشحاليم ..خدا اين قدرت شاد كردن ديگران رو از من نگيره :))
رویای صبا،
پاسخحذفچشم.
نیلوفر،
خدا شما را از ما نگیرد.