Control


existence.
well, what does it matter?
i exist on thr best terms i can.
the part is now part of my future.
the present is well out of hand.

۹ نظر:

  1. یک روز عکس یک دختر را متناسب با مطلبم در وبلاگم گذاشته بودم. یک دوست عزیز آمد با این مضمون عتابم کرد:
    ««این عکس چیست که گذاشته ای؟ می دانستم سرانجام وبلاگت این خواهد شد!»»

    پاسخحذف
  2. احتمالا اين نوشته اشكال نگارشي نداره؟!!!
    اگه درست فهميده باشم خط سوم گفتي كه:من زندگي ميكنم (هستم !) در بهترين دوره .من ميتونم ؟!اين قسمت كه يه كم مشكل داره .the best term or the best period of my life
    قسمت دوم هم فكر كنم :
    now is the part of my future.present is out of hand completely !

    نميدونم شايد متن رو از جايي برداشتي كه اون وقت بايد يقه ي اون نويسنده رو گرفت ! شرمنده زيادي فضولي كردم :دي
    (خصوصي )

    پاسخحذف
  3. اگه شما به اين حرف ايمان داري بايد بهت تبريك گفت !

    پاسخحذف
  4. برگ بید،
    کسی هم آمد و به من گفت، تو هیچ وقت بلاگر خوبی نمی‌شوی.
    این چند ماه حرف مردمه که بیچارم کرده!
    دلوم برات تنگ‌س دادا...

    پاسخحذف
  5. حامد،
    you best my friend. you are my teacher and my brother. this text not american lang, this part of ian curtis poems.

    پاسخحذف
  6. نیلوفر،
    ایمان یا اعتقاد؟
    فرقش زیاده...
    این یه تفکره، نه ایمانه نه اعتقاد. یه جریان فکری است این روز‌های زندگیم.

    پاسخحذف
  7. این متن آمریکایی نیست، چیزی که شما نوشتید به زبان آمریکایی است، این قمستی از یک ترانه انگلیسی است، بعد هم نه انگلیسی معیار، انگلیسی عام.

    پاسخحذف
  8. تفكرات با مرور زماني ايمان و اعتقاد ميشوند !

    پاسخحذف